را خوب کوبیده ای...
هنوز جای خاطره ات تیر می کشد...
دلم که تنگ میشود ؛ حتی
انکار میکنم برای خودم
تمام آن نامهربانی هایت را
تمام خیانت هایت را
و قسم های ...
هیچ کس اینجا نمی فهمد مرا ، عشق هم حتی نمی فهمد مرا
جایگاه من فراز ابر ها ست ،مرغم و صحرا نمی فهمد مرا
طور هستم در تجلی گاه دوست ، سینه ی سینا نمی فهمد مرا
شعله های عشق می سوزاندم ، عشق بی پروا نمی فهمد مرا
سوختم عمری و میسوزم هنوز، سوز جانفرسا نمی فهمد مرا
سرو راباسایه اش همبستگی ست،سرومن دردانمی فهمد مرا
چشم او دلبسته ی خاموشی است ، آینه آیا نمی فهمد مرا؟
از نگاهم پی به راز دل نبرد ، یار هم گویا نمی فهمد مرا
هیچ کس اینجا نمی فهمد مرا ، عشق هم حتی نمی فهمد مرا
جایگاه من فراز ابر ها ست ،مرغم و صحرا نمی فهمد مرا
طور هستم در تجلی گاه دوست ، سینه ی سینا نمی فهمد مرا
شعله های عشق می سوزاندم ، عشق بی پروا نمی فهمد مرا
سوختم عمری و میسوزم هنوز، سوز جانفرسا نمی فهمد مرا
سرو راباسایه اش همبستگی ست،سرومن دردانمی فهمد مرا
چشم او دلبسته ی خاموشی است ، آینه آیا نمی فهمد مرا؟
از نگاهم پی به راز دل نبرد ، یار هم گویا نمی فهمد مرا
A♥♥♥S♥♥♥A♥♥♥D